امروز ساعت ۸ بیدار شدیم. حدود ۸.۳۰ برای خوردن صبحانه به رستوران هتل رفتیم.
مواد خوراکی برای صبحانه چند دسته بود:
۱) کره، پنیر، مربا، عسل
۲) کرن فلکس و شیر
۳) کالباس، تخم مرغ، پنیر پرچرب
۴) آب میوه، شیر گرم، قهوه، آب جوش + چای کیسه ای با طعم های مختلف
۵) میوه = سیب ترش، سیب سرخ
۶) دو نوع نان سفید و سبوس دار
با آب میوه شروع کردیم. من که در خوردن صبحانه هیج وقت کم نمیگذارم. قشنگ و مرتب، دسته بندی شده و خوشگل از همه آنها استفاده کردم. به غیر از چایی!
دو تا سیب هم برای میان وعده بین روز و هنگام استراحت میان گردشهای داخل شهر برداشتم.
رستوران نقلی و جمع و جوری بود در دو قسمت قرینه هم طراحی شده، هر قسمت دارای ۸ میز دونفره است و در یک طرف میز مواد غذایی و توستر، میز ظروف و لوازم قرار گرفته و هرکدام دارای یک تلویزیون ۶۵ اینچ که اکثر اوقات روی کانال ورزش بود.
سمت دیگر پنجره های رو به خیابان که یک تراس بزرگ داشت و برای چشم انداز صبحگاهی بسیار مناسب بود.
ساعت ۹.۳۰ پر انرژی و سرحال قدم به خیابان گذاشتیم و برنامه بازدید از موزه مادام توسو، موزه وحشت، موزه بدن و موزه سکس را داشتیم که آخری به دلیل مخالفت همسرم و احتمال بدآموزی برای بنده !! لغو گردید.
بقیه وقتمان را در میدان دام و خیابانهای اطراف آن، رویال پلیس، کلیسای اوود گذراندیم. حدود ساعت ۵ بعدازظهر گشنگی را با خوردن سیب زمینی سرخ کرده با سس مخصوص فرو نشاندیم و باز به خیابان گردی و پیاده روی در مسیر رودخانه آمستر سپری کردیم. حدود ساعت ۹ شب با تراموا تا ایستگاه میدان دام برگشتیم و به هتل آمدیم.
چون تصمیم داریم فردا زودتر بیدار شویم و قسمت شرقی شهر آمستردام که باغ وحش و موزه هرمیتاژ در انجا قرار دارد را دیدن کنیم. به این بخش از شهر، «پلن تژ» گفته می شود.
سلام. خوبه که عکسهایی از جاهای زیبایی که میرید، بذارید و روی وبلاگتون قرار بدید.