گشت و گذار

گشت و گذار

ایرانگردی و جهانگردی
گشت و گذار

گشت و گذار

ایرانگردی و جهانگردی

دهلی - جیپور - آگرا

به دلیل زیادی مکانهای موحود در دهلی و فشردگی برنامه ها نتوانستم روز به روز برایتان بنویسم:

از بمبئی به دهلی نو با قطار سریع السیر دارای چند ایستگاه است که اسامی آن: اندهری، بوری والی، واپی، وال ساد، صورت، باروج، وادودارا، راتلام،تاگ دا، کوتا، ساوای مادوپور، ماتورا، نظام الدین و دهلی است.

صورت: مرکز اصلی تراش الماس جهان است، تجارت شهر در دست یهودیان و حدود 4000 تاجر یهودی در این شهر فعالیت میکنند. الماسها پس از تراش به شهر جیپور برای ساخت جواهرات و فروش در داخل و خارج از هند و مقداری هم به اتریش برای بورس الماس اروپا و جهان منتقل میشود.

وادودارا: (برودا) شهری تاریخی است سابقه ایرانی و اسلامی دارد، پس غلبه بت پرستان حاکم آن که راجا میگویند ارادت عجیبی به امام حسین پیدا میکند! یک ضریح از جنس طلا با شکل ضریح کربلا میسازد و در ایام عاشورا برای امام حسین عزا داری و نوجه خوانی میکنند.

شهر قدیم دهلی:

این شهر دارای هشت دروازه است که شمال، شرق و غرب هریک 2 دروازه، جنوب و جنوب غربی هریک 1 دروازه دارد.

قلعه سرخ در قسمت شمالی دهلی و مسجد جامع در جنو ب غربی شهر قدیم واقع است. یک پارک زیبا به نام نتاجی پارک سه طرف مسجد را اجاطه کرده است.

همراهان بنده به معبد سیک ها رفته بودند و توسط یکی از پیروان این فرقه با اصول آن آشنا شدند. یک شعار دارند که میگوید: Sat Shri Akaal یعنی با اقرار به وحدانیت خدا صداقت و بزرکواری شما را گرامی میدارم.

معبد لوتوس (بهاییان) چیزی نداشت فقط یک سری تشریفات برای اینکه مکان را مهم جلوه دهد و یک سری باج دادن به مذاهب مختلف که هرکس میخواهد میتواند آداب دینی خودش را در این مکان بجا آورد. 

راهنمایان مرد هندی برای هندیها و راهنمایان دختر ایرانی برای توریستها که هرکدام به ۲ یا ۳ زبان به توریستها سرویس میداند. شانس بنده خوب بود یک دختر خوشگل شیرازی راهنمای من شد و به فارسی و انگلیسی توضیحاتی را برای من و ۲ همراه کانادایی میداد. 

 البته اسمش را نگفت و جوری فهماند که اجازه ندارد اطلاعاتی به غیر از همان مطالب که گفته ارائه کند.

معبد آمبابا صاحب (گرادودا دمدما صاحب) سیکها: در ساحل رود "یمانا"

معبد بنگالا صاحب (سیکها)

نمیدانیم چطوری توضیح دهم باید اطلاعاتی راجع به سیک ها داشته باشید تا بتوانید مراسم آنها را درک کنید.

بهرحال برای ورود باید از یک حوض آب بگذری، به معبد وارد میشوید و مشاهده میکنید که یک "گرانتی" (خواننده کتاب مقدس) دائما مشغول خواندن کتاب مقدس (گرانت صاحب) است.

باید سر پوشیده باشد، هرروز صبح غسل کنند، آشپزخانه معبد هم 24 ساعته کار میکند و هرکس مراجعه کند به او غذا میدهند! فرقی نمیکند چه دینی دارد!!

معبد آخری روزی 50000 نفر را اطعام میکند!!!

اما توضیح کلی اینکه سیک ها در دو نوبت صبح قبل از طلوع  و مغرب عبادت دارند که کتاب مقدس خودرا به همراه موسیقی میخوانند. بعد از عبادت هم غذای رایگان به هرکسی که بیاید میدهند.

با ایجاد ارتباط با یک خانم سیک که خیلی از توریستها را سرکار میگذاشت! و پس از اینکه فک اش از اطلاعات ما باز شد و تا زمین رسید!! تا فهمید که نه بابا اینا حالیشونه، بالاخره خودش را جمع و جور کرد و ما را به اتاق مخصوص خودش برد.

بعد از کلی توضیحات و رعایت ادب و انجام وظیفه (پذیرایی)، انواع و اقسام کتب و جزوات سیک را نیز هدیه کرد والبته یک شیشه آب مقدس!!

یاد مکه افتادم که زائران شیشیه های پلاستیکی را از آب زمزم پر میکنند.

مقبره رهبران پس از استقلال هند:

این مکان مانند یک پارک بزرگ و سرسبز طراحی شده است و مقبره رهبران هند از گاندی تا راجیو گاندی در این مکان واقع شده است. مقبره گاندی از یک سنگ گرانیت مشکی رنگ در ابعاد 2*3 ساخته شده و نحوه قرار گرفتن آن مشابه سنگ قبرهای مسلمان در جهت شمال به جنوب است. اگر نمیدانستم که خاکستر او آنجا دفن است، مطمئن باشید میگفتم رو به قبله دفنش کرده اند.!!

**** نکته مهم : خاکستر رهبران هند به چهار قسمت تقسیم میشود. یک بخش به کوههای هیمالیا برده میشود. بخش دیگر به رود گنگ (بنارس)، دیگری به رود گواداوری و آخرین قسمت نیز در همین مکان دفن میشود.

آکشاردوم: موزه خدایان هندو

یک سرمایه گذاری حسابی، تجاری – مذهبی، زمینی حدود 100 هکتار در بهترین نقطه دهلی نو، یک بارگاه با عظمت (بلا تشبیه به اندازه حرم مشهد) ، جمع آوری تمامی خدایان هندو در یک مکان و آمدن میلیونها نفر زائر هر روز برای عبادت و پرداخت نذورات!!

این مکان سال 2005 میلادی توسط یکی از ملیاردرهای هندی ساخته شده است.

مقبره نظام الدین اولیاء :

از رهبران سنی حنفی 12 امامی!! و قطب طریقت چشتی.

روز یکشنبه است و بازارها تعطیل و ما پس از بازدید دهلی به راه آهن مرکزی رفتیم، چه جای بهداشتی و استریلی!!! بیمارستانهای ما باید از اینجا یاد بگیرند. از بس که تمیز است دلت نمیآید به هیچ کجایش دست بزنی، تا مبادا آلوده شود!!

یک و نیم ساعت فقط ایستادیم، راه رفتیم و جرات نگردم حتی کوله پشتی را زمین بگذارم.
قطار آمد، یک قطار درجه یک 8 نفره! قسمت ما که 6 نفره بود 2 تا خانم هندی (مادر و دختر) خیلی مودب و مرتب اما بت پرست!!

اما بیکار که نمی شد نشست، سر صحبت را باز کردیم و پس از مدتی صحبت از این طرف و آن طرف، دیدم آن خانمی که مادر بود ایران را میشناخت و حتی اسم تهران را آورد.

کنجکاو شدم و باز در مرحله بعدی مشخص شد که این خانم در زمانی که درس میخوانده دو تا دختر تهرانی هم اتاقش در کالج بوده اند.

بنده هم که در فضولی شهره عام و خاصم! یکدستی زدم و گرفت، گفتم شما معلم هستید؟ گفت: بلی، از کجا فهمیدید؟

بنده هم شروع کردم: من قیافه شناسم، کف بینم، و...!!!!!

خلاصه رسیدیم جیپور!

جیپور:

ساعت 5 صبح رسیدیم و تا ساعت 7 در محل استراحت مسافران درجه یک!! که به زاغه های شهری بی شباهت نبود، گذراندیم.

با مقداری جنگ زرگری و سر به سر گذاشتن برای کرایه ماشین، بالاخره در خارج از ایستگاه توانستیم یک ماشین کولردار کرایه کنیم.

قصر هوا محل :

باید حتما توضیح بدهم، چون اگر ندانید که چه سابقه ای دارد، اصلا از دیدن آن لذت نمیبرید. فقط یک بنای بلند با شیشه های مات است.

بعد از روی کار آمدن هندوهای بت پرست و مخصوصا قبل از استقلال هند، تمامی زنان هندو دارای حجاب کامل بودند و در انظار زیاد دیده نمیشدند.

این قصر برای زنان هندو ساخته شده، چون در یک روز مشخص حدود اواخر دسامبر راهپیمایی و پایکوبی عظیم هندوها در جیپور مرکز حکومت بوده است. زنان که نمی توانسته اند در خیابان باشند در این قصر جمع شده و از پشت شیشه ها به تماشای این مراسم میپرداخته اند. نحوه نصب شیشه ها و زاویه آن طوری است که از بیرون ،  داختل دیده نمیشود و تماشاگر فکر میکند این شیشه ها سیاه هستند.

زیر هر پنجره سنگ های مشبکی تعبیه شده که یک کولر طبیعی برای داخل ساختمان بوده است و خانمها از گرما معذب نمیشده اند.

اما پس از استقلال هند برای شکستن اتحاد هندو – مسلمان دولتهای غربی با ورود سینما به هند و استفاده از هنرپیشه های زرتشتی و سرمایه گذاران یهودی به تولید فیلمهایی پرداختند که با اعتقادات اجتماعی هندوها مخالفت داشت به همین منظور تا 10 سال سینما را رایگان در اختیار همه مردم قرار دادند. در این مدت توانستند از میان جمعیت هندو و مسلمان تعدادی را سینما رو کنند، پس از آن یک صدم روپی قیمت بلیت تعیین شد و کم کم

بعله... لباس ساری هندی که تمام بدن زنان را میپوشاند و حتی به عنوان روسری نیز استفاده میشد، تبدیل به دو تیکه با یک شال شد.

البته برای خانمها جوان و کم سن و سال اشکال نداره!؟ اما بدبختانه اکثر پیرزنان این لباس را میپوشند و جوانان لباسهای مد روز!!

جل محل (قصر آبی) : مثل عباس آباد بهشهر، اما حدود 100 برابر آن هم از نظر ساختمان و هم از لحاظ درباچه

قصر آمبر (دژ آمبر) : محل سکونت راجا سای که آن را تبدیل به منطقه گردشگری کرده است و از محل آن کسب درآمد میکند (البته نوه اش ) چون این مهاراجا مرده است و پسرش هم که بعدا راجا شده، او هم مرده و الان نوه او که 12 ساله است مالک این سرزمین است.

بعد از استقلال این سرزمین حکومت مستقل داشته که همین راجا با دولت هند قرار داد میبندد که در مقابل تسلیم حکومت ، اموال و مستقلات او تصرف نشود.

مسجد جامع و قصر حکومتی راجا، رصدخانه جنترمنتر (جادو و سحر) از نقاطی بود که مورد بازدید قرار گرفت.

حدود ساعت 4 به ایستگاه قطار رفتیم و بعد از یک ساعت قطار آگرا آمد و ما سوار شدیم.

ساعت 11 شب به آگرا رسیدیم و با یک آتو به هتلی نزدیک قلعه آگرا رفتیم. 2 اتاق 2 تخته کرایه کردیم و خوابیدیم.

 

 

آگرا: 

صبح ساعت 9 پس از صبحانه با یک آتو به قلعه سرخ آگرا که بسیار دیدنی است رفتیم قیمت آتو های اینجا مختلف است هرچه تیغشان ببرد، میگیرند.

بلیط ورودی قلعه برای هندی ها 10 روپی و برای خارجی ها 300 روپی!

نصف ساختمان قلعه را ارتش هند گرفته و مسجدش راهم بسته اند!

قلعه سرخ:

این قلعه ارگ حکومتی جهانگیرشاه بوده است و پس از کودتای فرزندان علیه او، به زندانش تغییر کاربری داد.

تقریبا 5 کیلومتر تا تاج محل فاصله دارد، قلعه این طرف رود و تاج محل آن طرف قرار دارد.

تاج محل:

شاهکار معماری ایرانی، با عظمت، با شکوه، زیبا، رویایی و... این بنا را باید دید و هرچه بگوییم کم گفته ایم.

تاج محل در زمینی به ابعاد 500 در 500 متر و در مرکز دید پرسپکتیو قرار دارد. از در و دیوار آن ریاضی و اصول هندسی میبارد!

از هر سمتی که نگاه و بررسی کنی، همواره تقارن را در کل سیستم می یابی.

خیلی عجیب است! این شانس ما بود که در روزهای 14 و 15 ماه آنجا بودیم چون در این شبها وقتی ماه کامل است و نورافشانی میکند، تمام این ساختمان مثل یک لامپ کم مصرف بزرگ میدرخشد.

و از آن مهمتر تمام آیات قرآنی که در سردرهای آن نوشته شده و تمام نقش نگارهای تزئینی از فاصله 250 متری قابل خواندن و دیدن است بدون اینکه چشم را اذیت کند!

فاصله زمین تا بالاترین نقطه گنبد 83 متر است. قسمت فلزی بالای گنبد قبلا از طلا بوده که در زمان استعمار این قطعه دزدیدند و به لندن بردند. بجای آن یک قطعه مشابه از فلز ساخته و نصب کردند.

آگرا مرکز حکومت قزلباشیان (صفویه) در هند است. پس از افول صفویه در ایران، این قوم به هند رفته و با ایجاد حکومتی گسترده به وضع این بخش از دنیا رونق بخشیدند، زبان رسمی فارسی، دین رسمی اسلامی شیعی و حکومتی ایران – هندی.

تمام قلعه ها، کاخها و سایر اماکن فرهنگی و سیاسی یا نظامی سالهای 1020 قمری تا 250 سال بعد از آن، کار همین فرمانروایان بوده است. این حکومت نسبت به گردآوری شاعران، نقاشان، معماران و دیگری متخصصان هنری و همچنین رونق تجارت اهتمام ویژه ای داشته است.

حکایت ساخت تاج محل را در یک مقاله مستقل مینویسم، خیلی عجیب ولی واقعی است.

مقبره شهید قاضی نورالله شوشتری:

فکر نمی کنم از میان میلیونها ایرانی که به هند و آگرا مسافرت میکنند، به اندازه تعداد انگشتان دست به این مکان رفته باشند!

قاضی شوشتری از علمای بزرگ اسلامی و شیعی است. تقریبا هم عصر با شیخ حر عاملی، شیخ بهایی و... او در سال 1019 به شهادت میرسد. و در آگرا او را به خاک میسپارند. حدود 10 سال بعد نوه صاحب عبقات روی قبر او، گنبدی ساخته و برای سایر مسلمانان و شیعیان قابل شناسایی میکند.

هر ساله تمام شیعیان هندوستان در روزهای 25 تا 30 اکتبر برای تعظیم مقام این شهید و یاد آوری زحمات او در بسط و گسترش اسلام در سرزمین کفر و بت پرستی در آگرا تجمع میکنند و با برگزاری سخنرانی های مذهبی، آموزشهای دینی و طرح مسائل و مشکلات جامعه شیعی هند ، یک اطلاع رسانی جامع به تمام شیعیان دارند.

تمام منطقه مرکز آگرا  در این ایام تعطیل است و تمام ساختمانها و خانه ها برای مدت یک هیعیان دارند.

تمام منطقه مرکز آگرا  در این ایام تعطیل است و تمام ساختمانها و خانه ها برای مدت یک هفته از سوی تولیت مقبره شیخ اجاره میشود.

 به نقل از سرایدار مقبره که میگفت: جمعیت شیعیان آکرا حدود 700 نفر و تمام مسلمانان آگرا حدود 350 هزار نفر هستند.

******* نکته جالب در تمام شهرهایی که من دیدم و یا از افراد شنیده ام، یک میدان بنام کربلا میدان وجود دارد. این مکان در 13 روز اول محرم همواره شاهد حضور مردم برای عزاداری امام حسین است. گروههای عزاداری شیعه، سنی، صوفی، سیک، بت پرست!! عجیب است. بت پرستها هم برای امام حسین عزاداری میکنند. اما سینه نمیزنند فقط نوحه خوانی و اشعار.

ساعت 8:40 بعدازظهر از آگرا با یک قطار سریع السیر کولر دار روانه دهلی شدیم. داخل قطار با یک ژاپنی دوست شدم و کلی حال کردیم. ساعت 11 به دهلی رسیدیم و به هتل قبلی که رزرو کرده بودم، رفتیم.

این دو بیت را برای حسن ختام مینویسم:

عشق در نه فلک نمیگنجد / در حریم ملک نمیگنجد

ای شکرلب نباش شورانگیز / که شکر در نمک نمیگنجد

(فقیر عبدالله)

                                                                                                    

نظرات 2 + ارسال نظر
دهقان شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

داوود حان! نوشته های ارزنده ای است. ای کاش اینها را جمع آوری بشه و چاپ گردد.
چرا برای مطالب عکس نمی گذاری؟

عکس زیاد گرفتم ولی هنوز یاد نگرفته ام با این وبلاگ چطور کار کنم. رزولوشن عکس بالاست و برای تنظیم آن داخل متن کلی مشکل دارم. تازه وقت سربسر گذاشتن با سایت رو هم ندارم چون محدودیت برق و باتری، زمان استفاده و وقت کافی، نمی گذارد با خیال راحت کار کنم. تازه باید کمی هم بخوابم!

سعید چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:56 ب.ظ

سلام تجارب زیبای شما را در م.ورد سفر هایتان خواندم و لدت بردم. بنده هم به هند سفر کردم مخصوصا دهلی ، بر خلاف شما که معبد لوتوس بهاییان را به دینگونه معرفی کردید من بسیار از این معبو و این آیین و رفتار و منش آنها لذت بردم، شاید با تعصب کمتری به قضیه نگاه کردم ، همانطور که اون هراهان برای شما هم توضیح دادند هدف این دیانت وحدت عالم انسانی و وحدت تمامی نژادها هست و این موضوع را میشد با چشم دید و با دل احساس کرد جایی که همه راهنمایانش با آداب و رسوم مختلف ، سیاه و سفید ، ایرانی ، آمریکایی ، هندی ، اروپایی در کنار یکدیگر با صداقت و مهربانی گرد آمده اند و برای هدف مشترکشان که همان وحدت عالم هست فعالیت میکنند یا به قول شما باج میدهند. در کل من دوست داشتم و فکر میکنم که براستی زمانی این رسیده
که پشم ها را باید شست و جور دیگر نگاه کرد.
بازم ازت تشکر میکنم که تجربیاتت رو در اختیار عموم گذاشتی...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.