از درب شرقی وارد میشوید.
عشق جز دولت و عنایت نیست/ جز گشاد دل و هدایت نیست
هرکه را پرغم و ترش دیدی/ نیست عاشق و زان ولایت نیست.
چهار سالن دارد. و به به صورت U چپه قرار گرفته
سالن اول: روی سقف اسامی الله محمد ابوبکر عمر عثمان علی حسن حسین نوشته شده است. سقف فاقد تزیینات است.
روی دیوارها چند تابلو که بعضی اهدایی و تعدادی هم از سوی دراویش خوش خط و باذوق طراحی شده است و مربوط به سالهای دور میباشد،نصب شده است.
در تختگاهی هایی که در دل دیوارهاست مقابر تعدادی از شاگردان مولاناست.البته سمت چپ ما.
سالن دوم: سالن اصلی مقبره است. سمت راست (سمت قبله) دو قبر بزرگ یکی مولانا و دیگری پدر او قرار دارد. قبر مولوی پشت قبر پدرش قرار گرفته و روی سنگ قبرها پارچه های سبز رنگ و در سمت سر میت، دستار (عمامه) مخصوص او گذاشته شده است.
سقف این قسمت مشابه سقف قبلی است و در گوشه های آن کلمات هوالباقی، هو الرحمن و... نوشته شده است.
تابلوهایی با عنوان یاحضرت مولانا به خط نستعلیق فارسی، یا حضرت مولانا محمد جلال الدین با خط نسخ و ترکیبی و... نصب شده است.
در کنار قبر مولانا قبر چلبی، حسام الدین و چند تن دیگر قرار دارد.
به فارسی نوشته ای به این شرح:
کعبه العشاق باشد این مقام/هر که ناکس آمد اینجا شد تمام.
سالن سوم: سالن عجیبی است. روی سقف (زیر گنبد دایره ای که لوستر آویزان میکنند) با خط نسخ ترکیبی نوشته شده است الله والی التوفیق/ نعم المولی و نعم الرفیق
روی دیواره های زیر گنبد از سمت قبله به ترتیب کلمات الله محمد (بالا) زین العابدین - صادق (راست و چپ) باقر (پایین) در وسط حضرت مولانا سلطان ولد.
سمت شمال به همین شکل: علی و حسین در راست و چپ - حسن در پایین و وسط نیز مولانا شیخ حسام الدین.
دیواره سمت غرب: کاظم و جواد (راست و چپ) رضا (پایین) وسط نیز حضرت شیخ شمس الدین.
دیواره شرق: علی نقی - محمدمهدی و پایین حسن عسکری و وسط نیز حضرت سلطان العلما جلال الدین.
روی دیوارهای اطراف فرش های نفیس دستباف ابریشمی با کلمات یاحضرت مولانا - بشنو از نی و چندین طرح دیگر است. تابلوهایی با خط نستعلیق شعر مطلع مثنوی نوشته شده است. و یک رباعی مانند:
سماع آرام جان زندگانست/ کسی داند که اورا جان جانست
خصوصا حلقه ای کاندر سماعند/همی گردند و کعبه در میان است.
سالن چهارم:
موزه کتاب های خطی نفیس مربوط به سالهای 600 به بعد هجری است
کتابهای مثنوی، غزلیات شمس، حافظ، خمسه نظامی و مثنوی با ترجمه ترکی، شرح مثنوی به فارسی که تماما با خط نستعلیق زیبا و تزهیب نفیس در معرض دید است. روی دیوارها فرش های دستباف نفیس قدیمی و در وسط یک محفظه شیشه ای که بوی خوشی از آن به مشام میرسد.
وقتی نوشته اش را خواندم: نوشته بود، چند تار ریش حضرت رسول (ص)
روی سقف زیر گنبد: یا محول الحول والاحوال یا مقلب القلوب و الابصار
کلمه هو به صورت آینه ای بزرگ روی دیوار شمالی
محرابی کوچک در دیوار جنوبی که روی آن نوشتهاست من دخل کان آمنا
روی دیواره محراب:الله کریم، شفیع محمد.
با چشمانی اشکبار خارج شدم.
شرح آن را بعدا میگویم.
الان آمده اند دنبالم تا برویم، اذان مغرب است و باید جایی برای خواب مهیا کنیم.
ما را از حال مولانا خارج ساختند.
چون کشتی به لنگر کج میشد و مژ میشد
از حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
تا بعد خدا نگهدار.