گشت و گذار

گشت و گذار

ایرانگردی و جهانگردی
گشت و گذار

گشت و گذار

ایرانگردی و جهانگردی

ادامه سفر

استامبول را ترک کردم. البته قسمت بازار و آثار دیدنی را بعدا برایتان مینویسم. 

اما میخواهم تا یادم نرفته سفرنامه جاده ای را ادامه دهم و در آینده مطالب کلی و اصلی توریستی ر ا شرح خواهم داد. 

اما توضیح به دلیل اینکه من باید هم رانندگی کنم و هم مطالب را جمع آوری و دانلود، این کار برایم خیلی سخت شده چون نه علی اهل پیدا کردن وایرلس های مفتی است و نه بقیه حال این کار را دارند. 

پس اگر میبینید که کار کمی با تاخیر جلو میرود به همین دلایل است. 

 

اما سفر: استامبول را دیروز ترک کردیم. از سمت غرب به طرف مرز یونان یعنی شهر ادرنه، یک شهر نسبتا بزرگ است. چرا نمیشود با اطمینان گفت! چون تصور ما از شهر بزرگ مثل تهران یا مشهد و یا اصفهان و.... یک شهر متمرکز و گسترده است. ولی شهرهای اینجا به دلیل وجود مناطقی با آب و هوای مدیترانه ای و سر سبز حالت کلونی دارند یعنی جمعیت متوسط یک شهر حدود ۸ تا ۱۶ هزار نفر است و وقتی این جمعیت از این مقدار بیشتر باشد به آن شهر بزرگ میگویند، بیوک شهیر. استامبول با آن جمعیت و طول عرض حدود ۳۰۰ در ۱۰۰ کیلومتر با پراکندگی وسیع که حدود ۸۰ کیلومتر داخل شهر باید از طریق اتوبان حرکت کرد هم یک بیوک شهیر است. 

بهرحال ادرنه شهر زیبایی است اما ما که نتوانسته بودیم ویزای یونان را بدست آوریم با خاطری آسوده به سمت سیلوری و سپس تکیرداغ حرکت کردیم جاده بسیار زیبا و از سمت چپ کنار دریای مرمره و از طرف راست نیز گاهی جنگل و زمانی هم دریاچه های طبیعی مختلف احاطه کرده بود.  

در این مسیر زمین خواری از کاسبیهای مهم به شمار میرود چون از ابتدای سفر بجز داخل شهرها ما مغازه معاملات املاک ندیده بودیم. اما اینجا قدم به قدم بنگاه خرید و فروش زمین و ویلا قرار دارد و شاید در مسیر ۳۰۰ کیلومتری هر ۱۰ متر یک مغازه بود. چشم شهرداری استامبول روشن!! 

اما جاده و مسیر، تقریبا مثل جاده آزادشهر به گرگان ، حدود ۷۰ کیلومتر قبل از گرگان جاده به صورت مستقیم و با فراز و نشیب از روی کوه و ته دره امتداد دارد، اما با همان اوصافی که بالا گفتم. 

وزش باد در این منطقه نقریبا زیاد است. از تکیرداغ به سمت سارکوی میرویم. میخواستم از کنار دریا بروم اما یک خروجی را اشتباه کردم و  تا مالکارا ادامه دادم و سپس از داخل این شهر به طرف سارکوی ادامه مسیر دادم. این جاده اتوبان یا بزرگراه نیست ولی جاده بسیار دیدنی و زیبایی است از میان کوه و دره های سرسبز که در دو طرف جنگلهای طبیعی کاج، چنار، انجیر، بلوط دیده میشود. حاشیه جاده درختان انجیر و بلوط و بعد از آن تا بالای کوهها جنگلهای کاج قرار دارد. وزش باد بسیار شدید است به حدی که اگر پنجره ماشین باز باشد عینک را از چشم میاندازد. 

تقریبا مثل مسیر قزوین - رشت . وقتی یاد آن مسیر آفتادم به بچه گفتم اگر از این باد میتوانستند با توربین برق بگیرند خیلی خوب میشد. پس از طی ۱۰۰ کیلومتر دیدم توربین های بادی روی هر تپه و داخل هر دره ای قرار گرفته و به صورت ۴ و ۶ تایی مشغول کارند. خیلی بور شدم!!  

از ساراکوی به سمت بولایر و سپس به اسه آباد رفتیم این مسیر کنار ساحل غربی مرمره عجیب زیباست مثل مسیر بندرعباس به بوشهر ، سمت چپ دریای مرمره و سمت راست کوههای پر از درخت و جنگلهای طبیعی و صنعتی زیبا. حدود ۱۵۰ کیلومتر به همین وضعیت و با گردنه هایی با شیب ۸ تا ۱۰ درصد و بسیار سنگین که نفس ماشین را میگرفت ولی ما که کیف کردیم. 

در پمپ بنزین شل بنزین زدیم و با پررویی به جای چای مجانی، قهوه مجانی خوردیم. البته بقیه که ناز آوردند و همه را خودم خوردم. 

ساعت ۱۰ به کنار تنگه داردانل رسیدیم. همان شهر اسه آباد.  

شهری بسیار زیبا و با همان خصوصیاتی که قبلا گفتم جمعیت آن طبق تابلوهای ورودی ۱۶۸۰۰ نفر است این مکان از مهمترین نقاط در جنگ اول و دوم جهانی بوده و تندیسهای بزرگ و برنزی (اگر دزدهای تندیسها نشنوند) در آن نصب شده و روی دیوار های مشرف به تنگه نقاشیهای بزرگ حدود ۱۵ در ۲۵ متری کشیده شده که تصاویر سربازان جنگ و گوشه ای از مقاومت آنها را نمایش میدهد. 

البته نکته جالب و آموزنده،‌ حفظ آثاری است که مربوط به دوره عثمانی است، دولت فعلی پس از انقلاب جمهوری ترکیه، تمام این آثار و افتخارات را حفظ کرده و به آن اهمیت میدهد. نه تنها از بین نبرده است بلکه در نگهداری آن نیز دقت زیادی انجام میشود. 

در پارک کنار تنگه ماکتهای بزرگ از نحوه جنگ در آن زمان در معرض دید است و میتوان آن را ملاحظه کرد. 

ما ساعت ۱۰ شب رسیدیم و در کنار همان پارک داخل ماشین خوابیدیم تا صبح . 

هنگام سحر مانند قدیم ایران، یک گروه بیدار باش داخل خیابانها و کوچه حرکت میکردند و مردم را از فرا رسیدن سحر و شروع روزه آگاه میساختند. اینان مانند نظامیان با طبل و سنج موزیکی حالت مارش نظامی را میزدند. پس از اینکه کارشان تمام شد و تمام محلات را دور زدند، صدای اذان صبح از مسجد نزدیک تنگه به گوش رسید. 

حدود ساعت ۶ صبح به طرف ورودی تنگه رفتیم. 

 

با اجازه این قسمت را میفرستم تا خدای نکرده دوباره بهم نریزد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.